عاشقانه و احساسی




























خنده کده

اگه نگین نخندین پیاز میشین می گندین

..

..

..

بسلامتی همون دختر بچه ای که از اول عمرش خودش رو با خاله بازی مادر فرض کرد. . .

همون دختری که بزرگ شد. . .
 
ازدواج کرد. . .
 
مادر شد. . .
 
واسه بچه هاش مادری کرد. . .
 
ولی الان گوشه خونه سالمندانه. . .
 
و بازم حس مادرانه داره. . .
 
و واسه خوشبختی بچه هاش دعا میکنه. . .
 
بســـــــــــــــلامتی همشون. . .(!)
 
خدایا هیچ مادری رو راهی سالمندان نکن هیچ کس مثل مادر نیست نمیشه
 
آمین
..
..
..
..
..
..
همیشه ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"

کمی کنجکاوی پشت " همین طوری پرسیدم"

قدری احساسات پشت" به من چه اصلا"

مقداری عصبانیت پشت " چه می دونم"

اندکی درد پشت "اشکالی نداره " وجود دارد...
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
آنانی که تو را به خاطرِ هیچ خواسته ای دوست دارند به خاطر بسپار …
.
.
فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم ، گذشتیم و رفتیم …
روزگار حافظه خوبی دارد ، هرگز فراموش نمی کند !
.
.
ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ “ﺩﺭﺩ” ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ !
.
.
کسانی که از خود می رنجانیم مثل ساعت هایی میمانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده !

.
.
هیچوقت حال اونی که هست رو به خاطرِ اونی که نیست نگیرید …
.
.
پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود
پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند
پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : “حال من خوب است”
پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است
پدر ، سایبان لحظه های بارانی
چشمان پدر ، شعری است مردانه
پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار
پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند !!!
.
.
آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی فراموش میکنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند !
.
.

.
.
همیشه میشه تموم کرد فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد …
مواظب همدیگه باشیم !
.
.
اکبر عبدی می گوید : یک روز سر سریال بودیم و هوا هم خیلی سرد بود ، حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن !
گفتم : حسین این جوری اومدی از خونه بیرون ؟ نگفتی سرما میخوری ؟ کاپشن خوشگلت کو ؟
گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟
گفتم : آره !
گفت : من هم خیلی دوسش داشتم ولی سر راه یکی رو دیدم که اون هم دوسش داشت و هم احتیاجش داشت ولی من فقط دوسش داشتم !!!
.
.
گفت : “اگه این یکی هم دختر بشه دستاشو قطع می کنم”
خدا بهشان پسری داد که دست نداشت …
.
.
مواظب حرف هایتان باشید ، حرفها گاهی از زباله های هسته ای هم خطرناک ترند …
بعضی هایشان را در هیچ جای این کره ی خاکی نمیتوان چال کرد !

.
.
روی سنگ قبرم بنویسید : “اولین باری نَبود که مُرد”
.
.
خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است روی سماور ، توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
غذاها ساده و خانگی است ، بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد ، نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
افسردگی بیماری نایابی است …
.
.
مواظب باش به کی دست میدی وگرنه همه چیتو از دست میدی !
.
.
نفس بکش !
نفس بکش !
نفس بکش لعنتی !
نفس بکش !
نفس …
دکتر سرش را تکان میدهد و پرستار هم
دکتر عرقش را پاک میکند و کوه‌های سبز بر صفحه ی مانیتور کویر می‌شوند !
“گروس عبدالملکیان”
.
.
کثیفی رو با رنگ سیاه مثال میزنن ، ولی کثیفی با سیاهی خیلی فرق داره !
..
..
..
تموم شد
(البته این پست تقدیم ب عزیزم قلبم)

نظرات شما عزیزان:

شیوا-مارال
ساعت19:30---15 آذر 1393
خیلی قشنگ بود اشکم در امد گگگگگ
پاسخ:خودم مینویسما اینا رو


مهدیه
ساعت18:51---18 آبان 1393
سلام
عزیزم واقعا قشنگ و احساسی بود خیلی ممنون
ممنونم گلم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ جمعه 16 آبان 1393برچسب:احساس خالص, در ساعت 21:20 توسط ⒩⒜⒮⒣⒠⒩⒜⒮ |